زنانِ یک فیلم زنانه | مروری بر شخصیت‌های زن در سریال «در انتهای شب» مستند «دوئل» روایتی از مسیر پر پیچ و خم علیرضا حیدری + زمان پخش همه چیز درباره حواشی و فعالیت‌های عجیب «بنیامین بهادری» حضور ۴۰ بازیگر خارجی در فصل دوم «سلمان فارسی» اکران مجدد «آمِلی پولن» برای گردشگران المپیک «پیانو» در راه ایتالیا مدرسه‌ای به وسعت ایران با «میم مثل معلم» از شبکه دو سیما اقتصاد بی‌رنگ هنر | جای خالی حراج‌های هنری در گالری‌های مشهد نقد قطعه «جوکر» از امیر عظیمی و حمید صفت + زمان پخش تئاتر «شابلون» از امروز به روی صحنه می‌رود (۲ مرداد ۱۴۰۳) صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معیار‌های تلویزیون، سینما و شبکه نمایش‌خانگی جدایی «قنبر از صنم» هم به داد گیشه نرسید | نگاهی به فروش سینما‌های استان در اولین ماه تابستان هشت بذر برای کاشتن یک درخت اعلام فهرست فیلم جشنواره تورنتو جزئیات مراسم یادبود سومین روز درگذشت «سعید راد» ماجرای زنی که سوژه پادکست جنایی شد! مجموعه شعر «تو و من و شب» را بخوانید «حبس مجرد» در جمع هشت فیلم پرفروش داستانی «هنر و تجربه»
سرخط خبرها

کردستانی که من می‌شناسم

  • کد خبر: ۱۳۸۲۷۷
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۳
کردستانی که من می‌شناسم
دل دادگی مردمان دیار کردستان نسبت به ساحت قدسی حضرات معصومین (علیهم السلام) به ویژه وجود مبارک امام رضا (ع) بسیار دیدنی بود.

سفر‌های تبلیغی، یکی از جذاب‌ترین و درعین حال مردمی‌ترین بخش‌های زندگی یک طلبه است.

توفیق داشته ام که چندین سال با پرچم نورانی حضرت رضا (ع) در ایام دهه کرامت به استان‌های مختلف کشور سفر کنم و از نزدیک شاهد عشق بازی مردمان این دیار با وجود نازنین پیشوای هشتم باشم.

یکی از این سفرها، سفری بود به کردستان که بسیار به یادماندنی شد و خاطره آن سفر همچنان در خاطرم باقی مانده است.

دل دادگی مردمان این دیار نسبت به ساحت قدسی حضرات معصومین (علیهم السلام) به ویژه وجود مبارک امام رضا (ع) بسیار دیدنی بود.

در میان خاطرات فراوان آن سفر، خاطره زیر نشان دهنده عمق علاقه و ارادت مردمان این دیار به ساحت اهل بیت (علیهم السلام) و حرم جمهوری اسلامی است.

قرار بود میهمان مادر شهیدی باشیم. وارد منزل که شدیم، تعداد زیادی از افراد، منتظر پرچم حرم امام رضا (ع) بودند. به منزل که وارد شدیم، درست پشت پرچم، روی صندلی نشستم. تعداد زیادی از میهمان‌ها و میزبانان دورتادور اتاق نشسته بودند.

در اواسط برنامه، یکی از برادران عزیز کُرد را مشاهده کردم که با همان لباس دوست داشتنی شان، آرام وارد اتاق شد و بدون توجه به کسی، خودش را به پرچم رساند؛ دو زانو زد و سرش را روی پرچم گذاشت.

من کاملا مشرف به او بودم و قطرات درشت اشکی را که از صورتش بر پرچم می‌چکید، می‌دیدم. آن قدر دیدن این صحنه برایم باشکوه و لذت بخش بود که اشک بر پهنای صورت من نیز سرازیر شد!
وقتی صحبت‌ها و برنامه ما تمام شد، چند دعا کردم و خواستیم منزل را ترک کنیم.

دیدم این مرد کُرد بلند شد و به سمت من آمد و تا به من نزدیک شد، تصور غلطی در ذهنم شکل گرفت. با خودم گفتم الان می‌خواهد از نیازمندی‌ها و احتیاجات خودش بگوید و از من به عنوان کسی که با پرچم امام رضا (ع) آمده ام، کمک بخواهد!

مرد کُرد رو کرد به من و گفت: «در این مجلس فراموش کردی برای رهبر معظم انقلاب دعا کنی؛ اما هرکجا رفتی،  این دعا را فراموش نکن!» با شنیدن این جمله اش، به خودم افتخار کردم که در سرزمینی زندگی می‌کنم و در میان مردمانی نفس می‌کشم که خون گرم و ولایت مدار هستند.

مردم عزیز کشورمان در همه اقصی نقاط این مرزوبوم اعم از هر قشر و مذهب و قومیتی، با همه سختی‌ها پای آرمان‌های انقلاب اسلامی ایستاده اند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->